Twilight

Saturday, July 30, 2005

LOVE

I received it from a salt of the earth . I have to say thank you.
*
*
گر چه من
با زبان فرشتگان وانسانها سخن میگویم
چون عشقی ندارم
همانند یک سکه بی ارزش موجد صدا
ویا یک سنج پر طنین پر شده ام
وگرچه از نعمت پیشگویی بهره مندم
وتمام اسرار را میدانم
وتمامی معرفت را
وگرچه به قدری ایمانم قوی است که میتوانم کوهها را حرکت دهم
چون عشقی ندارم بی ارزشم
عشق
،مهربانست
و رنجی بس طولانی می کشد
عشق
،حسادت نمی کند
،خودنمایی نمی کند لاف نمی زند
همه چیزی را به دنیا می آورد
،همه چیز را باور دارد
به همه چیزامیدوار است
و همه چیز را تحمل میکند
عشق
هرگزعقیم نمی ماند
اما گرچه پیشگوییهایی باشند آنها عقیم خواهند ماند
گرچه گفته هایی باشند
،متوقف خواهند شد وگرچه معرفتی در میان باشد
،ناپدید خواهد شد
حال این.....سه ، عشق، امید وایمان پایداری می کنند
اماعظیمترین آنها
عشق
است

Friday, July 29, 2005

شاملو



به دست های او نگاه می کنم
که می تواند از زمین
هزار ریشه ی گیاه هرزه را بر اورد
و می تواند از فضا
هزارها ستاره را به زیر پر در آورد
**
به دست های خود نگاه می کنم
که از سپید تا غروب
هزار کاغذ سپید را سیاه می کند
هزار لحظه ی عزیز را تباه می کند
مرا فریب می دهد
ترا فریب می دهد
گناه می کند
**
چرا سپید را سیاه می کند؟
چرا گناه می کند؟
یاد و خاطراتت همیشه زنده است

Wednesday, July 27, 2005


Nothing that is worth doing can be achieved in our lifetime; therefore we must be saved by hope. Nothing which is true or beautiful or good makes complete sense in any immediate context of history; therefore we must be saved by faith. Nothing we do, however virtuous, can be accomplished alone; therefore we must be saved by love.
(Reinhold Niebuhr)

Tuesday, July 26, 2005

انتهای درختان کوچه

بگفتا مردی از کوچه ای نمناک گذر می کرد
کوچه ای که از غم چشمانش بوی تری می داد
غم دوری او..دوری که پایانی نداشت و انتهای درختان کوچه اش پیدا نبود
درختانی که سر به آسمان گذاشته بودند دیگر نه سر به پایین می کردند و نه آواز سر می دادند
بدون او با صدای نی لبکش راه دور بی انتهای کوچه ی درختان را می پیمود
*
*
پاسخش آمد به مرد نمی دانی از چه کوچه ای می گذری!؟
*
*
او در پی تو سالهاست که این کوچه را طی کرده و نهالان درختان کوچه اش را با تخم های محبت دلش کاشته
با قطرات چشمانش آبش داده تا بلند شوند و با چشمانشان به دنبال تو بگردند اما آن قدرچشمانت را به راه دوختی و سر به آسمان بلند نکردی تا آن درختان کوچه تو را فراموش کردند و تو دیگر او را ندیدی

Sunday, July 24, 2005

scattered loneliness

As i woke up this morning
i thought about the day
you came into my life
and scattered loneliness away.

On that day , a sees was sowed.
we watched it as it grew
into something that is so precious;
no more days of feeling blue.

I thank the lord, above,
for sending you my way.
for, that became the day
you scattered loneliness away.

Oh , God of dust and rainbows , help us see that without dust the rainbow would not be.
Langston Hughes

Saturday, July 23, 2005

FUNERAL BLUES


Stop all the clocks , cut off the telephone,
prevent the dog from barking with juicy bone ,
silence the pianos and with muffled drum
bring out the coffin , let the mourners come.
let airplanes circle moaning over head
scribbling on the sky the message HE IS DEAD.
put crepe bows round the white necks of the public doves,
let the traffic policeman wear black cotton gloves
he was my north, my south , my east and west,
my working week and my Sundays rest,
my noon , my midnight, my talk , my song
I thought that love would last forever : I was wrong
the stars are not wanted now ;put out every one ;
pack up the moon and dismantle the sun;
pour away the ocean and sweep up the wood
for nothing now can ever come to any good.
W H AUDEN (1907-1973)
I LOVE THIS POEM!

Monday, July 04, 2005

هیشکی


هیشکی منو دوست نداره
هیشکی به من توجه نمی کنه
هیشکی به من میوه نمی ده
هیشکی شیرینی و نوشابه تعارف نمی کنه
هیشکی به جوک هام گوش نمیده ، نمی خنده
هیشکی تو دعوا به کمکم نمی آد
هیشکی دلش برام تنگ نمی شه
هیشکی برام گریه نمی کنه
هیشکی نمیدونه چه آدم جالبی ام
حالا اگه از من بپرسی بهترین دوستت کیه
فوراً می گم هیشکی.
اما دیشب حسابی ترسیدم
بیدار شدم دیدم هیشکی دور و برم نیس.
صداش زدم دستمو به طرفش دراز کردم
به همانجایی که همیشه بود
همه جای خونه رو، همه ی گوشه ها شو دنبالش گشتم
اما هر جا کسی رو دیدم
اینقدر گشتم که خسته شدم ، حالا دیگه نزدیک صبحه
حتماً دیگه هیشکی رفته

Sunday, July 03, 2005

LIVE 8


بزرگترین رویداد موسیقی تاریخ بشر بود که در هشت شهر جهان به روی صحنه رفت.جمعیت شهرهای لندن و برلین و کشور آمریکا از همه جا بیشتر بود یعنی واقعا زیاد بود
و سران کشور ما حتی به زور هم نتونستن یک چهارم این جمعیتی که من دیدم رو برای سخنرانی های خودشون جمع کنن
این کنسرت ها برای این بود که نظرسران همه ی کشور ها رو به فقر آفریقا جلب کنن .. خیلی جالب بود .هر خواننده ی مشهوری که بود اونجا روی صحنه رفت البته من تا 3 نصفه شب دوام اوردم.تا
اون موقع خیلی ها اومدن
(sting , black eyed peas , bon jovi , rob thomas , madonna ,alicia keys , shakira , celendion ,LP, jay-z , destinys child , joss stone , will smith ,dido , robbie williams , keane , snoop dogg , REM , elton john , cold play, Bob Geldof , maroon 5 ,mariah carey, green day , ...)
و خیلی کس ها که من اسمشون یادم نمی یاد می دونم
U2, و craig david
هم بودند ولی سعادت نداشتم صداشون رو بشنوم
بیشتر از همه مدونا کولاک کرد .. اصلا مردم نمی دونید چه کردند!! تو کف بودم به مولا!!!!!!! من نگران بودم خودشونو بکشن. همه در عین شادی وقتی تصویر بچه های افریقایی رو نشون می دادن همه گریه می کردن و از این وضع ناراحت بودند.
در هر حال به نظر من به اهدافشون رسیدن .. آمریکا تمام وام های اون ها رو بخشید ..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در میان خواننده ها می تونستی خیلی از بازیگر ها و ورزشکار ها رو هم ببینی مثل خانم
angelina jolie و
david bekham
به همراه زنش..خیلی جالب بود .. بسیار عالی .. حالا هم دوست دارم همه برن تو این سایت و اسمشون رو وارد کنن ..ما هم جزو اون همه نفر باید کاری انجام بدیم اگر چه دستمون کوتاهه ولی این کمترین کاریه که میشه کرد
http://www.live8live.com/

Friday, July 01, 2005

کجا بودند آن لبانی که به آرزوی یافتن آن ها صبح دم ها در میان شبق آسمان ها چشمانم را ریزتر می کردم ..
کجا بودند؟
چشمانم بسته بود و نمی دیدم ..
چشمانم را باز کردم ولی دیگر چیزی نمی بینم..
صدایی می شنوم در نهایت زیبایی

TWILIGHT

I was stained, with a role, in a day not my own But as you walked into my life you showed what needed to beshown And I always knew, what was right I just didn't know that Imight Peel away and choose to see with such a different sight
==========
And I will never see the sky the same way and I will learn to say good-bye to yesterday and I will never cease to fly if held down and I will always reach too high cause I've seen, cause I've seen,twilight
==========
Never cared never wanted Never sought to see what flaunted So on purpose so in my face Couldn't see beyond my own place And it was so easy not to behold what I could hold But you taught me I could change Whatever came within theseshallow days
==========
And I will never see the sky the same way and I will learn to say good-bye to yesterday and I will never cease to fly if held down and I will always reach too high cause I've seen, cause I've seen
==========
As the sun shines through it pushes away and pushes ahead It fills the warmth of blue and leaves a chill instead and I didn't know that I could be so blind to all that is so real But as illusion dies I see there is so much to be revealed
==========
And I will never see the sky the same way and I will learn to say good-bye to yesterday and I will never cease to fly if held down and I will always reach too high cause I've seen, cause I've seen,twilight
=========
I was stained, by a role, in a day not my own But as you walked into my life you showed what needed to beshown And I always knew, what was rightI just didn't know that I might Peel away and choose to see with such a different sight
==========
And I will never see the sky the same way and I will learn to say good-bye to yesterday and I will never cease to fly if held down and I will always reach too high cause I've seen, cause I've seen,twilight...
SANG BY MY FAVORITE ((VANESSA CARLTON))